دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب در مرداد ۱۴۰۲ ثبت شده است

۱۰
مرداد

بازگشت پرقُدرتِ گفتمانِ ایرانشهری به سیاست

مجتبی مقصودی

 

    چند ماهی از درگذشت فیلسوف بی بدیل، نویسنده بزرگ و مترجم توانا دکتر سید جواد طباطبایی می گذرد. جامعه علمی ایران همچنان در بهت و حیرت از دست دادن این اندیشمند یگانه، نظریه پرداز، اندیشه ورز پرکار و عمیق و ایران اندیش و ایرانگرا قرار دارد  و مهم تر آنکه در زمانه ای که کشور از هر سو در معرض تلاطمات جدّی است و به او نیاز فکری و راهبری دارد بیش از پیش خلاء حضور اندیشه های راهگشای این اندیشمند احساس می شود.

*****

   طباطبایی در چند حوزه نام آشناست. اولین حوزه نظریه پردازی است. طراحی و تدوین نظریه زوال اندیشه سیاسی در ایران و نیز نظریه ایرانشهری به مثابه پروژه ای نظری و در عین حال انضمامی و راهبردی را در این عرصه می توان برشمرد. دومین حوزه هگل شناسی وی است که محصول آن تألیفات، ترجمه ها و درس گفتارهایی در باره هگل است. سومین حوزه ترجمه های گرانسگی است که از استاد بجای مانده است ترجمه و بازنویسی کتاب سقوط اصفهان به روایت کروسینسکی وکتاب های فلسفه اسلامی و ایرانی اثر هانری کُربن از جمله شاخص ترین این آثار است. چهارمین حوزه تلاش های آموزشی رسمی و غیر رسمی است که از دانشگاه شروع شد و در ادامه بصورت غیررسمی در قالب درسگفتارها، سخنرانی ها و حضور در کلاس هایی موسساتی چون پرسش ادامه یافت.

 

 

 

اندیشه های طباطبایی و صراحت در گفتار وی جنب و جوشی جدّی در جامعه دانشگاهی و محافل سیاسی ایران برجای گذارد و همفکران و منتقدین زیادی بر له یا بر علیه وی قلمفرسایی کردند و شاید از این منظر تأثیرگذارترین فیلسوف و اندیشمند معاصر ایران محسوب می شود. وی در حالیکه که شیفتگان، همفکران و طرفداران پروپا قرص فراوانی داشت منتقدین سرسخت و صریحی نیز داشت که علیرغم فوت استاد همچنان اندیشه ها و نظرات وی را محل بحث و نظر  چالش برانگیز کرده اند.

 

مقایسه اندیشه های شریعتی و طباطبایی از چشم انداز جریان سازی و اقبال اجتماعی

 ظهور، بروز و برجستگی جریان اسلام سیاسی در دهه 1350 محصول چند متغیر مهم بوده است. اول ظرفیت اسلام شیعی در بسیج گری حول محور ظلم ستیزی و عدالت گستری؛ دوم آمادگی جامعه ایران در بهره برداری از ظرفیت های سنتی در مذهب شیعه و الگو برداری از آن؛ سوم غفلت و تحلیل غلط نظام سیاسی وقت از ظرفیت و توان سازماندهی سیاسی نیروهای مذهبی و روحانیت بر علیه نظام سلطنت با بهره گیری از هیئت های مذهبی و مساجد با این تصور که خطر جدّی که نظام سیاسی را تهدید می کند از ناحیه اتحاد جماهیر شوروی و نیروهای چپ گرا و سپس نیروهای جبهه ملی است؛ لذا نیروهای مذهبی با محدودیت های کمتری روبرو بوده اند، بدین لحاظ تصور اینکه بزعم رژیم پهلوی نیروهای ارتجاع سیاه که به نیروهای مذهبی اطلاق می گردید بتوانند حرکت فراگیر سیاسی در سطح کشور ایجاد نمایند منتفی بود در چنین مقطعی دکتر علی شریعتی با بهره گیری از تریبون دانشگاه و حسینیه ارشاد با برجسته سازی اسلام عدالت خواه، ضد استثماری و ضداستبداد از طریق بازتعریف و قرائت رادیکال، مدرن و گاه سوسیالیستی از تاریخ و نقش رهبران صدر اسلام چون علی(ع)، فاطمه(س) و ابوذر و سلمان مسیر بازگشت به خویشتن خویش شیعی را تشویق و هموار سازد.

این یادداشت مدعی است و تأکید دارد که اولا نظام سیاسی وقت وزن نیروهای مذهبی در تحولات سیاسی کشور دهه 1350 ه. ش را خوب برآورد نکرد و نیروهای مذهبی را مخاطره ای جدی نمی دانست، لذا هیئت های مذهبی و مساجد توانست سنگر مبارزاتی مخالفین حکومت پهلوی گردد. و ثانیا یکی از شخصیت های مهم جریان سازی اسلام سیاسی و در عین حال منتقد متولیان رسمی یعنی روحانیت شیعه در این دهه دکتر علی شریعتی مزینانی بود که با آثار قلمی و سخنرانی های پرشور و هیجانی توانست اشتیاق قابل توجهی در نسل جوان و جامعه سنتی برای بازگشت به اسلام سیاسی هموار سازد. بدین لحاظ بخش زیادی حیات اسلام سیاسی در ایران در دهه 1350 و برجستگی این جریان و گفتمان محصول تلاش های فکری شریعتی و غفلت نظام پهلوی از نیروهای مذهبی بود.

با ترسیم چنین نقش برجسته و محوری از شریعتی در اقبال اجتماعی به اوج رسانی و یارگیری گفتمان اسلام سیاسی در دهه 1350 ه. ش به سراغ فیلسوف گفتمان ایرانشهری فرهنگی سید جواد طباطبایی می رویم که پس از چندین دهه تلاش نظری و مطالعاتی از دهه  1390 توانست گفتمان ایرانشهری فرهنگی را فراتر از مرزهای ملی به مرکز ثقل مباحث سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برای خروج از بحران کشور قرار دهد.

  مشخصا با اقبال اجتماعی و سیاسی بخش های وسیعی از جامعه سیاسی ایران به نظریه ایرانشهری فرهنگی، این جریان و گفتمان از دهه 1390 پروبال می گیرد و عملا پس از چهار دهه در حاشیه و انزوا بودگی، جایگاه خود را در مرکز ثقل جریانات سیاسی و فکری و منازعات گفتمانی از منظر ظرفیت بسیج گری، الگو سازی و نمادپردازی، تحول خواهی و راهنمای عمل بودن باز می یابد و تا حدی می توان مدعی بود که در اولین سال های سده ی پانزدهم ه. ش گفتمان غالب در جامعه ایران را تشکیل داده است. واقعیتی که هیچگاه در برآوردهای نظام سیاسی پیش بینی نمی شد و ظرفیت های گفتمان سازی این جریان و اندیشه نه تنها از منظر نظام سیاسی، بلکه از منظر تحلیل گران و صاحبنظران سیاسی داخلی و خارجی مغفول مانده بود.

به عبارت دیگر؛ در رصد و برآورد تحلیل گران نظام جمهوری اسلامی هیچگاه بازگشت گفتمان ایرانگرایی بعد از سقوط نظام پهلوی پیش بینی نمی شد. تصور غالب مسئولین نظام این بود که شکست و سقوط نظام پادشاهی در بهمن 1357 به مثابه مرگ ابدی جریان ایران گرا در جغرافیای سیاسی کشور است. در بهترین حالت نظام احتمال تهدید و خطر از جانب نیروهای چپ و مذهبی را می داد ولی از جانب نیروهای ایرانگرا را نمی داد.

دیگر مختصات گفتمان ایرانشهری فرهنگی

"مساله ایران" کلید فهم اندیشه سید جواد طباطبایی است. گفتمان ایرانشهری طباطبایی به مثابه گفتمانی هویت محور و فراگیر با بازگشت به خویشتن ایرانی خویش آغاز می شود و در هم تنیده با دنیای مدرن پروبال می یابد و به ِخرد امروزین مجهز می شود. در این دستگاه فکری، خاص گرایی های قوم گرایانه و ناسیونالیسم در ذیل نظریه و گفتمان ایرانشهری فرهنگی رنگ می بازد.

پشتوانه دقیق و عمیق علمی- تاریخی و نظری اندیشه های طباطبایی باعث شده تا اضلاع و ابعاد دستگاه فکری طباطبایی جنبه شعاری، هیجانی و پوپولیستی نداشته باشد و مبتنی بر شعور و اندیشه ورزی عالمانه و دارای پشتوانه بومی و ریشه دار ایرانی باشد؛ لذا انسجام فکری و مدل آرمانی وی همخوانی کاملی با تاریخ و فرهنگ چند هزار ساله کشور دارد.

از جمله ویژگی های دیگر این گفتمان آینده نگری و آینده گرایی است که می تواند ایرانِ در بحران را از این مهلکه رهانیده و به ساحل امن برساند؛ از طرفی ظرفیت بازسازی و احیاء تمدنی را دارد. چشم انداز سازی از احیاء تمدنی به مدد مولفه ها و اندوخته های چند هزار ساله در سایه اندیشه های دکتر طباطبایی نه تنها امکانپذیر، بلکه حتمی است.

اگر چه این گفتمان گذشته تاریخی را مبنای تحلیل، درس آموزی و ایده پردازی قرار داده ولی در گذشته و تاریخ باقی نمانده و از مدرنیته و دستاوردهای آن فراری نشده است؛ بلکه مدرنیته را از لوازم دستگاه فکری ایرانشهری می داند.

 تقدم ایرانیت بر اسلامیت و قرار گرفتن وجه دینی و مذهبی در چارچوب هویت ملی از جمله مختصات پروژه ایرانشهری سید جواد طباطبایی است. در این نگرش اسلامیت جزیی از هویت ملی و تاریخی ایرانیان ارزیابی شده است که از قضا تقویت هویت ایرانی را بدنبال داشته است.

 توسعه گرایی در ابعاد سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی از دیگر ستون های پروژه ایرانشهری است که آینده ایران را در بستر آن شکوفا و پیشگام می بیند؛ مؤلفه ای که در میان اغلب جریانات اسلام گرا و رهبران فکری شان در سایه عدالت خواهی و ظلم ستیزی رنگ باخته و بعضا ظهور و بروز نداشته است.

حسن ختام

    کالبد شکافی جریان ایرانشهری، در کنار روند پژوهی فضای حاکم بر کشور و توالی بحران های موجود به همراه تحولات منطقه ای و جهانی نشان می دهد جریان ایرانشهری روند رشد یابنده شتابانی را در سال های گذشته طی کرده و در سال های آینده نیز طی می نماید. ضعف و ناتوانی جریان های مختلف سیاسی در مسأله یابی و کمک به برون رفت از بحران های موجود و در پاسخگوییِ به هنگام و کم هزینه مطالبات سیاسی- اجتماعی، غلبه جریان ایرانشهری و تبدیل آن به گفتمان مسلط را با ظرفیت بسیج گری سیاسی - اجتماعی و نمادسازی نشان می دهد. بخش قابل توجهی از این این روند یعنی؛ باز خیزش مجدد این جریان، زنگار زدایی و حرکت به سمت تبدیل شدن به گفتمان مسلط محصول تلاش های فکری، اندیشه ورزی و نظریه پردازی سید جواد طباطبایی است که در چند دهه اخیر از سوی استاد بصورت آرام آرام ولی پیش رونده تعمیق و گسترش یافته است .

منتشره در:

مجتبی مقصودی، "بازگشت پرقُدرتِ گفتمانِ ایرانشهری به سیاست"، سیاست نامه، سال هفتم، شماره 26، بهار 1402

  • مجتبی مقصودی
۰۴
مرداد

سلسله یادداشت هایی در باره انتخابات جدید انجمن علوم سیاسی ایران(5)

ضرورت تمهید پیوست اقتصادی

 

مجتبی مقصودی

از بنیانگذاران و عضو هیات مدیره ادوار مختلف انجمن علوم سیاسی ایران

http://drmaghsoudi.ir

 

       حسب دو دهه مشارکت در فعالیت های انجمنی و از جمله 7 سال عضویت در کارگروه کمیسیون انجمن های علمی ایران وزارت علوم و تجربه زیسته ی مشارکتی و فعالانه در سه انجمن علوم سیاسی، مطالعات صلح و  ایران شناسی؛ از جمله مهمترین تنگناها و مشکلات همه ی انجمن ها و به ویژه انجمن های حوزه علوم انسانی و اجتماعی در پیشبرد اهداف و مأموریت های علمی خود "مشکلات و تنگناهای مالی" است که عملا قدرت مانور علمی و ظرفیت های تعاملی در سطح ملی و بین المللی را بشدت کاهش داده است. این کمبودها و تنگناها با اوضاع و احوال نامناسب بیرونی و سیاست های انقباضی نهاد دولت، عرصه را بر دست اندرکاران و به ویژه اعضاء هیأت مدیره تنگ کرده و شرایطی  را پدید آورده که در بهترین حالت انجمن ها به حداقل فعالیت ها بسنده کنند.

مهمترین منابع مالی انجمن ها در سرفصل های زیر قابل شمارش است:

اول: در مورد حق عضویت اعضاء در یادداشت دوم بصورت مفصل بدان اشاره شد. تنها نکته از قلم افتاده موضوع حق عضویت "اعضاء حقوقی" است که می تواند بسته به صلاحدید هیأت مدیره انجمن ها تعیین و دریافت گردد . در این خصوص امسال در مجمع عمومی انجمن رقم ثابت یک میلیون تومان برای اعضاء حقوقی تصویب شد که البته فاصله معنا داری با حق عضویت برخی انجمن های فنی و مهندسی دارد . حق عضویت حقوقی پرداختی شرکت ها و برندهای معروف به این انجمن ها گاه به ده ها و صدها برابر می رسد که در مواردی تقسیط می شود. در سابقه انجمن علوم سیاسی ایران در دهه اول فعالیت خود در مقطعی دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران جنوب با حمایت یکی از همکاران محترم عضو هیأت علمی آن واحد به عضویت انجمن علوم سیاسی درآمد و مبلغ سه میلیون تومانی را به عنوان حق عضویت پرداخت کرد.

شایان ذکر است در انجمن علوم سیاسی و  انجمن های مشابه در حوزه علوم انسانی و اجتماعی،کمتر نهاد حقوقی دولتی و یا غیردولتی به عضویت انجمن ها درآمده اند که بتوان بر روی حق عضویت آن ها حسابی باز کرد؛ چرا که از سوی نهادهای دولتی نیازی به انجمن ها احساس نمی شود که به عضویت انجمن ها درآیند؛ البته در این بی نیازی نهادهای دولتی به انجمن های علمی علاوه بر ضعف کارکردی انجمن ها؛ رویکردها و سیاستگذاری های اعلام شده و نشده نهاد دولت بی تأثیر نبوده است. به علاوه؛ در راستای تسریع در انجام و عملیاتی کردن فعالیت های مشترک، انجمن ها قالب سهل و ساده تر "انعقاد تفاهم نامه ها" را در دستور کار قرار داده که در عین حالی که مزایای فراوانی و از جمله تسهیلگری در مناسبات فی مابین دارد ولی نهاد دولت را از پرداخت حق عضویت این به این نهادهای مدنی و علمی معاف می سازد.

دوم: حمایت های مالی سالانه کمیسیون انجمن های علمی ایران علیرغم مبلغ کم، یکی از منابع مالی ثابت در سبد درآمدی انجمن ها بوده که بسته به رتبه بندی انجمن ها به عنوان نهادهای مدنی- غیردولتی پرداخت می شود و عملا چندصد انجمن علمی از این کمک مالی بهره می برند. برای انجمن علوم سیاسی ایران این مبالغ ناچیز از 3 میلیون تومان در اواخر دهه 1380  آغاز تا  حدود  9 میلیون تومان در سال 1400 افزایش و  بصورت سالانه پرداخت شد. هر چند این حمایت های مالی بسیار ناچیز بوده که حتی کفاف هزینه تلفن، آب و برق و اینترنت دفتر انجمن را نمی داد، ولی به برکت رویکرد جدید دولت، در دو سال اخیر یعنی از سال 1400 به بعد کمیسیون انجمن های علمی ایران  این کمک های مالی ناچیز به اکثر انجمن های علمی را قطع و عملا تنگناهای مالی انجمن ها و از جمله انجمن علوم سیاسی ایران را تشدید کرد.

سوم: اخذ طرح های علمی و مشارکت در  پروژه های مطالعاتی نهادهای دولتی و غیر دولتی، داخلی و بین المللی؛ از جمله منابع مهم مالی انجمن ها است که می تواند آورده مالی مناسبی برای انجمن ها داشته باشد و برای انجمن علوم سیاسی ایران نیز تا قبل از شیوع کرونا از مهمترین منابع درآمدی محسوب می شده است. اخذ سه پروژه ممیزی علوم سیاسی، مطالعات امنیتی و مطالعات قومی از معاونت فناوری ریاست جمهور در اوایل دهه 1390، پروژه توسعه سیاسی از دبیرخانه مجمع تشخیص مصلحت نظام در همان سال ها و همکاری مطالعاتی با معاونت زنان ریاست جمهوری در اواخر دهه 1390 در این راستا محسوب می شود. متاسفانه در سال های اخیر به دلیل بروز تنگناهای مالی در کل کشور و از جمله کاهش بودجه های پژوهشی عملا باب این قبیل همکاری ها بسته و مشکلات مالی انجمن حتی در اداره روزمره دفتر و حقوق و دستمزد حداقلی یکی- دو کارشناس نیز دچار اخلال گردیده است و این در حالی است که در صورتی که رویکرد دولت و نهادهای حکومتی نسبت به تعاملات بین المللی انجمن ها برای اخذ طرح و پروژه های بین المللی مساعد باشد اکثر انجمن ها و از جمله انجمن علوم سیاسی ایران می توانند از پروژه های تحقیقاتی بین المللی بهره مند گردد و با آورده های مالی بین المللی نه تنها  امورات روزمره انجمن ها را بگذرانند؛ بلکه از منظر اثربخشی، کارایی و کارآمدی و حتی کارآفرینی موثرتر عمل کرده و جایگاه خود را ارتقاء دهد.

چهارم؛ تعریف رویدادهای علمی_ آموزشی داخلی و بین المللی درآمدزا نظیر؛ کارگاه های آموزشی و تخصصی، همایش ها و رویدادهای بین المللی  چون مدرسه تابستانه و بهاره در این رابطه قابل تحلیل و بررسی است. مدرسه بهاره بین المللی آنلاین ۲۰۲۱  با عنوان "چشم انداز توازن قوا در آسیا در دهه ۲۰۲۰"،  مدرسه تابستانه "سیاست، اسلام و دولت در ایران"، کارگاه هایی چون ؛جستجوی پیشرفته دانش سیاسی و روابط بین‌الملل در اینترنت، مقاله‌نویسی علمی، مهارت مذاکرات بین‌المللی، تحلیل گفتمان، آینده‌پژوهی، پروپوزال‌نویسی، روزنامه‌نگاری سیاسی، فن ترجمه، اروپاشناسی، تحولات قومی در ایران معاصر، خاورمیانه شناسی  و اندیشه سیاسی در قرن بیستم در راستای دانش افزایی، توانمند سازی و افزایش قدرت فهم و تجزیه  تحلیل دانش پژوهان علاقمند برگزار گردید که در عین حال کمک مالی به اداره انجمن نیز بوده است.          

پنجم:  جلب حمایت هدایا از نیکوکاران، واقفین و موسسات بخش خصوصی: در چارچوب اساسنامه های تیپ، انجمن های علمی می توانند از هدایا و کمک های مالی خیرین، واقفین و  شرکت ها و موسسات بخش خصوصی برای تأمین منابع مالی بهره ببرند. انجمن علوم سیاسی ایران اگر چه در طول فعالیت خود و در چارچوب ارتباطات شخصی روساء و اعضاء هیأت مدیره توانسته است بصورت بسیار محدود از هدایا و کمک های مالی بهره ببرد ولی در کسب منابع متنوع مالی و  مهمتر از آن منابع مالی ثابت و مستمر موفق نبوده است و بعضا در شرایط استیصال و نیاز به سوی برخی از خیرین دست یاری دراز کرده است که لطف این بزرگواران باعث مشکل گشایی مقطعی گردیده است. تجهیز دفتر انجمن در خیابان لبافی نژاد و برگزاری تعدادی از مراسم نکوداشت ها و اعطاء برخی هدایا به چهره های ماندگار این حوزه نمونه بارز این حمایت مالی خیرین به انجمن بوده است

در این ارتباط لازم به ذکر است؛ در حالی که تجربه تاریخی ایرانیان از اختصاص اموال و دارایی ها  نیکوکاران به امور خیریه و به ویژه وقف حکایت داشته و در دهه های اخیر گام های حمایتی جدی تری از سوی نیکوکاران در راه مدرسه سازی، خوابگاه سازی و کمک به هزینه تحصیلی دانش پژوهان علاقمند برداشته شده است؛ ولی هنوز نتوانسته "فرهنگ وقف" دریچه ای به سوی انجمن های علمی بازنماید و بدین لحاظ تا نهادینه شدن فرهنگ وقف در ارتباط با این نهادها راه درازی در پیش است.

اگر تلاش خیرین و نیکوکاران در گذشته معطوف به نهادهای دینی و مذهبی بوده و در قالب "وقف کلاسیک" و یا "موقوفات سنتی" ارزیابی می شد جا دارد در عصر جدید و در قالب "وقف و موقوفات نوین" کمک به انجمن های علمی داوطلبانه غیردولتی در اولویت خیرین قرار گیرد؛ تا انجمن ها بتوانند با کمترین دغدغه مالی و وابستگی به دولت ها، مستقل تر و گسترده تر و تأثیرگذارتر عمل نمایند. در این عرصه تلاش برای فرهنگ سازی، توجیه خیرین برای مشارکت مالی با هدف استمرار و تعمیق فعالیت های  علمی و بشردوستانه ی انجمن ها متناسب با تحولات و نیازهای امروزین جوامع علمی و عصر جهانی شدن می تواند گامی در مسیر ارزیابی گردد.

*****

 تلاش برای جلب اسپانسر از طریق مذاکره و گفتگو با صاحبان شرکت ها و صنایع در قالب "مسئولیت اجتماعی" و "مسئولیت شرکتی" در کنار راه اندازی "کانون فارغ التحصیلان علوم سیاسی و روابط بین الملل"  و "جذب آگهی های تجارتی با رعایت اخلاق حرفه ای" با اهداف و کارکردهای متنوع و از جمله مشارکت علمی، مدنی و مالی در فعالیت های علمی- آموزشی این نهاد فراگیر می تواند به کاهش مشکلات کمک نماید.

مشخصا؛ با توجه به ملاحظات مذکور و در راستای تقویت و تعمیق عملکرد و کاهش تنگناهای مالی انجمن، جا دارد در ابتدای تشکیل هیأت مدیره جدید، ضمن "پیش بینی کمیته مالی انجمن"، " پیوست اقتصادی سه ساله" این نهاد تهیه و تنظیم و از روزمرگی در این ارتباط نجات یابد.

 

http://drmaghsoudi.ir

 

  • مجتبی مقصودی