دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات

۴۶ مطلب با موضوع «مقالات» ثبت شده است

۰۷
شهریور

مرز و مهاجرت

بررسی وضعیت دوگانه مهاجرین افغانستانی و اوکراینی

 

مجتبی مقصودی[1]

دانشیار گروه علوم سیاسی دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی. واحد تهران مرکزی. تهران. ایران.

 

فصلنامه علوم و فنون مرزی

دوره 12، شماره 1، شماره پیاپی 44، بهار 1402. صفحه 126-145.

 

 

چکیده:

تحولات و تلاطمات سیاسی- نظامی در دو کشور افغانستان و اوکراین ناشی از جنگ داخلی و تهاجم خارجی در دو ساله اخیر علاوه بر آلام و رنج های بی شمار و خسارات گسترده، موج گسترده ای از مهاجرت مردم این دو کشور را به سوی دیگر کشورها موجب شد. جدای از ابعاد و پیامدهای خطیر و چند وجهی این وضعیت هم بر جامعه مهاجرین و هم کشورهای مقصد، تمرکز این مقاله بر بازنمایی سیاست های مرزی متفاوت و گاه متعارض اروپائیان در قبال مهاجرین است که با معیارهای هویتی سنجیده شده و مبنای مواجهه با آنان قرار گرفته است.

مرزها به مثابه پدیده های چندوجهی؛ علاوه بر وجه سرزمینی - جغرافیایی و سیاسی، از وجوه هویتی - فرهنگی برخوردار بوده و همزمان با دو کارکرد "همبستگی ساز و وحدت آفرین" در درون جوامع ملی و "تمایز و تفکیک" با دیگر جوامع مورد شناسایی قرار می گیرند. در کنار این رویکرد، برخی از صاحبنظران مطالعات مرزی با تکیه بر ملاحظات هویتی، امروزه بر کارکردها و ابعاد جدیدی از مرز چون تأثیر مهاجرت ها بر مرزها تأکید دارند.

این مقاله با اتخاذ رویکردی کیفی و با تکیه بر تحلیل‌های آماری ثانویه، در چارچوب روش توصیفی و تحلیلی عمیق، ضمن بررسی رابطه میان موضوع مرز و مهاجرت، با طرح این سئوال اساسی که چرا برخلاف تعهدات حقوق بشری دولت های اروپایی؛ پناهجویان و مهاجران در رژیم مرزی اروپایی به "متمدن اروپایی" و "غیرمتمدن خاورمیانه ای" ارزش گذاری و تقسیم می شوند؟ و چرا و چگونه مطابق با این دسته بندی، نحوه مواجهه و رفتار با هریک متفاوت می گردد؟

نویسنده مقاله با انتخاب رهیافت انتقادی و بررسی سیاست های دوگانه در مواجهه با مهاجران و پناهندگان این فرضیه را مطرح می سازد که اتخاذ رویکردهای دوگانه از سوی این کشورها مبتنی بر ملاحظات هویتی بوده و ممانعت از مهاجرت به روشهای گوناگون از جمله اقامت دهی در کشورهای ثالث تا امنیتی سازی، جلوگیری از ورود مهاجران و حصارکشی در مرزها را از یک سو در برابر مهاجران آسیایی و افریقایی و استقبال گرم و حفاظت موقت در مواجهه با مهاجران اوکراینی را دربر می گیرد.

 

کلید واژگان:

مهاجرت، مرز، رژیم مرزی، مهاجران افغانستانی، مهاجران اوکراینی، سیاست دوگانه، اتحادیه اروپا

 

[1] -  ایمیل نویسنده مسئول: maghsoodi42@yahoo.com

https://orcid.org/0000-0001-6753-9738

 

  • مجتبی مقصودی
۰۱
شهریور

معرفی کتاب "در سایه یکصدسالگی درخت دوستی"

و یادداشت

"ایران و انعقاد دو پیمان مودّت تاریخ ساز در سال 1921"

 

کتاب در سایه یکصدسالگی درخت دوستی حاصل کوشش رز فضلی و ماندانا تیشه یار است. انتشارات فروغ سپهر این کتاب خاطرات را روانهٔ بازار کرده است. این اثر از روابط خارجی، روابط اقتصادی و روابط فرهنگی میان ایران و افغانستان سخن گفته است.

درباره کتاب در سایه یکصدسالگی درخت دوستی

 

 

کتاب در سایه یکصدسالگی درخت دوستی با حمایت انجمن علمی مطالعات صلح ایران و پژوهشکدهٔ فرهنگ و ارتباطات دانشگاه علامه طباطبایی و به‌مناسبت صدویکمین سالگرد امضای عهدنامهٔ دوستی و مودت میان ایران و افغانستان نوشته و روانهٔ بازار شده است. این کتاب را دانشگاهیان و فعالان مدنی این دو کشور به رشتهٔ تحریر در آورده‌اند. هر یک از بخش‌های این اثر، نام یکی از این نویسندگان را در بر گرفته است. شما با مطالعهٔ این کتاب، جستارها و یادداشت‌هایی را می‌خوانید که روابط خارجی، روابط اقتصادی و روابط فرهنگی میان ایران و افغانستان را نشان داده‌اند. یکی از یادداشت های این کتاب با عنوان  "ایران و انعقاد دو پیمان مودّت تاریخ ساز در سال 1921" از سوی مجتبی مقصودی  تألیف شده که در زیر می خوانیم.

یادداشت

"ایران و انعقاد دو پیمان مودّت تاریخ ساز در سال 1921"

به قلم مجتبی مقصودی

سال 1921 برای ایران به لحاظ انعقاد پیمان های تاریخ ساز با همسایگان سال مهمی تلقی می شود. از اولین ماه های سال 1921 به فاصله پنج ماه، مقامات رسمی کشور بر دو پیمان مودت و دوستی مهم صحه گذاردند که مناسبات نوین کشور ما را در قرن جدید با همسایه قدرتمند شمالی و همسایه هم زبان شرقی شکل بخشید. این دو قرارداد از حیث اهمیت و فراگیری در طول یکصد ساله اخیر از جمله تأثیرگذارترین و مبنایی ترین قرار دادهایی بوده است که عملا روابط ایران با این دو کشور را ساماندهی و جهت بخشید.

    اولین قرارداد در اسفند 1299 ه.ش همزمان با کودتای سوم اسفند و چند سال بعد از انقلاب بلشویکی و استقرار دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی منعقد شد؛ کشور جدید الولاده ای که از دل سرنگونی امپراطوری تزاری سربرآورد و در تلاطم جنگ در اقصی نقاط کشور و مرزهای خود با کشورهای متخاصم و ضد انقلابیون روس معروف به روس های سفید قرار داشت و بعد از کنگره 1920 باکو، جا پایی از نفوذ عقاید انقلابی خود را در قلوب ملل ستمدیده شرق و از جمله ایران جستجو می کرد و قرارداد 1921 را با احتساب ملاحظات استراتژیک جدید قراردادی ضدامپریالیستی و ضد الگوی توسعه طلبانه تزارها در راستای منافع ایران برمی شمرد.

    قرارداد دوم با افغانستان در تیرماه سال 1300 (1921) یا دومین سالگرد استقلال این کشور از انگلستان و سلطنت امان الله محقق شد. امان الله شاهی که بعد از ترور پدر با حمایت علما و رهبران اقوام در سال 1919 به تخت شاهی نشست و اعلام استقلال کرد؛ مرزهای امن کشور خود را در همسایگی ایران جستجو می کرد که بعدا مهمترین متحد این کشور نیز تبدیل شد و تعاملات رهبران دو کشور بستر بسیار مناسبی را برای تأمین اهداف دو کشور در ایجاد ثبات و توسعه در سایه همزیستی مسالمت آمیز و روابط دوستانه و برادرانه فراهم ساخت.

هر دو پیمان در شرایط گذار در نظام بین الملل بعد از جنگ جهانی اول و استقرار نظم نوین جهانی و نیز در شرایط گذار در ساختار نظام سیاسی سه کشور ایران، افغانستان و اتحاد جماهیر شوروی منعقد گردید. در واقع خاتمه جنگ جهانی اوّل و تضعیف قدرت های مسلط جهانی و از جمله انگستان که با امواج استقلال خواهی مستعمرات آغاز شد و در ایران نیز تضعیف مواضع استعمارگر پیر را بدنبال داشت که تبلور خود را در مخالفت مجلس دوره ششم مشروطه با قرارداد 1919 یافت و عملا مرگ قرارداد تحمیلی و یکجانبه قرارداد کاکس- وثوق الدوله را رقم زد.

اما پیمان های 1921 در زمانی منعقد شد که در هر سه کشور کم و بیش نسل جدیدی از سیاستمداران با خاستگاه، اهداف و رویکرد های متفاوت اداره کشور و نظام سیاسی کشور را بر عهده گرفتند. این پیمان ها همچنین نسل جدیدی از قراردادها در اوایل قرن بیستم با هدف تأمین منافع متقابل، حسن همجواری و همزیستی مسالمت آمیز، گسترش مراوادات، حل و فصل اختلافات پیشین و چشم اندازسازی را در مناسبات فیمابین با مسئولیت دولت های نوین را موجب شد.

   بنظر می رسد این دو پیمان گام های اولیه ای در شکل دهی به دولت- ملت های نوین و تلاش های قابل توجهی در استقرار و تثبیت دولت های توسعه گرایی است که روند توسعه و پیشرفت ملی را از مسیر صلح سازی، ایجاد امنیت و ثبات و پیوندهای عمیق منطقه ای جستجو کرده و بدنبال کاهش زمینه های اختلافات و به ویژه اختلافات تاریخی، ارضی و مرزی هستند. کشورهایی که بعد از دوره های متمادی جنگ و درگیری در آستانه فروپاشی، مجددا ققنوس وار سر برآورده و در سایه اراده ملت های خود قدم در راه استقرار دولت های نوین نهاده اند.

   پیمان دو جانبه دو کشور ایران و افغانستان در سال های بعد الگو و طلیعه همکاری های عمیقی میان دو ملت گردید که نمونه هایی از این پیمان ها با دیگر همسایگان نظیر ترکیه و عراق هم ظهور و بروز یافت.

این یادداشت ضمن اذعان بر وجود موانع و بازدارنده های تعمیق روابط فیمابین و همگرایی تمدنی، به ویژه موانع و آسیب های هیدروپولیتیک و تشتت رهبران همسو؛ اراده و سرنوشت مشترک دو ملت را در به حاشیه رانی این تنگناها و آسیب ها قطعی دیده و امیدوار است در چارچوب بصیرتی فرهنگی و تاریخی همگرایی دو ملت و دو دولت تحقق یابد.

 

  • مجتبی مقصودی
۰۶
مرداد

 

آسیب‌شناسی سیاست‌گذاری مرتبط با مهاجران افغانستانی در ایران

     نویسنده: مجتبی مقصودی  

دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

 10.22059/JPPOLICY.2022.87951

فصلنامه سیاستگذاری عمومی. دوره 8، شماره 2، تیر1401

 

چکیده:

حضور دیرینه و گسترده­ مهاجران افغانستانی در ایران فرصت­ ها و چالش‌هایی را برای ساختار سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و حتی امنیتی کشور به وجود آورده و متعاقب آن سیاستگذاری­ های پراکنده‌ای در این خصوص انجام شده است.

در این پژوهش تلاش داریم تا با بهره گیری از استراتژی های چهارگانه جامعه پذیری مهاجران «جان دبلیو بری» به بازخوانی آسیب شناسانه سیاست­گذاری­ های این حوزه اقدام نماییم. سؤال اصلی «مهم­ترین آسیب­ سیاستگذاری در روند  مهاجرت، ورود و اقامت مهاجران افغانستانی در جمهوری اسلامی ایران چیست؟» و فرضیه اصلی «سیاست‌گذاری های نامناسب به لحاظ وضع قوانین و مقررات، منجر به عدم تمهید و کاربست برنامه جامع جامعه پذیری اتباع افغانستانی در ایران از سوی نظام شده است که مهم ترین آسیب در مواجهه با روند ورود بی رویه و اقامت مهاجران افغانستانی محسوب می‌شود» می‌باشد. در ادامه از طریق روش کیفی با بررسی آثار و اسناد؛ وضعیت آموزش، تحصیلات، اشتغال و حقوق شهروندی مهاجران افغانستانی در ایران مطالعه شده و سیاستگذاری­ های هر حوزه و اعوجاجات، کمبودها و نارسایی های آن به تفکیک آسیب­ شناسی می­شود.

 

کلیدواژه ها: مهاجرت ، اتباع بیگانه ، جامعه‌پذیری ، افغانستان ​​​​​​​، سیاستگذاری ​​​​​​​​​​​​​​، آسیب‌شناسی

 

  • مجتبی مقصودی
۲۷
ارديبهشت

 

بررسی انتقادی مطالعات قومی از منظر صلح

مجتبی مقصودی

فصلنامه مطالعات ملی

دوره 23، شماره 89 ، فروردین 1401، صفحه 81-97

 

چکیده 

 مطالعات قومی در سطح جهان و ایران در چند دهه اخیر رشد و گسترش فراوانی داشته است. متناظر با تجربه‌های فراوان و پرهزینه‌ی ناشی از مناقشات قومی در سطح نظام بین‌الملل و درون مرزهای ملی کشورها، در حوزه مطالعات قومی آثار و ادبیات گسترده‌ای خلق و بازتولید و توزیع گردیده است که بعضاً از پس‌زمینه‌ها و محتواهای مطالبه‌جو و ناهمگرا حکایت داشته است. با چنین پیش‌زمینه‌ای این پژوهش به دنبال پاسخگویی به این پرسش کلیدی است که دانش مطالعات قومی چه نسبتی با صلح می‌یابد و آیا درمجموع ادبیات تولیدی و علمی این حوزه توانسته است فضای این عرصه را تلطیف نماید و با مفهوم صلح اعم از صلح در مفهوم کلاسیک و منفی آن و یا صلح در مفهوم مثبت و جدید ارتباط برقرار نماید؟

درحالی‌که جان‌مایه، جهت‌گیری و برآیند اصلی صلح معطوف به عفو و بخشش، گذشت و ایثار، گفتگو، مذاکره و چانه‌زنی، آشتی و سازش، رضایت، نرمش و دوستی و نهایتاً مصالحه است؛ هسته اصلی و روح حاکم بر پژوهش‌های قومی، تولید و صورت‌بندی ادبیات «تمایز» و «تفکیک» هویتی است.

ادبیات تولیدشده در این دانش با تکیه و تأکید بر «تنوع» به‌مثابه یک واقعیت؛ «شناسایی و تحقق مطالبات هویت‌های متکثر قومی» را وجهه همت خویش قرار داده است و در فضای متأثر از «رویکرد انتقادی به مدرنیسم» به‌ویژه «نحوه و فرایند دولت- ملت‌سازی»، «بدکارکردی‌های دولت‌های مدرن» و «گسترش ادبیات جهانی‌شدن» به لحاظ معنایی، مفهومی، نظری، رویکردی، روشی و معرفتی در سپهر اندیشه ورزی، غلبه گفتمانی و بعضاً همدلانه یافته و شاید در رویکردی انتقادی بتوان ادعا کرد که این ادبیات در مواردی در پناه طرح عدالت توزیعی و ترمیمی، تحرکات واگرایانه خشونت‌گرا را با نگاهی همدلانه مورد کنکاش و بررسی قرار می‌دهد و چه‌بسا نهاد و ساحت دولت – ملت به‌مثابه مهم‌ترین سازه‌ی سیاسی بشری را در قالب لفاظی‌های آرمان‌گرایانه دچار بحران مشروعیت و هویت ساخته است.

پژوهش پیش رو تلاش دارد با بهره‌گیری از روش کیفی – تفهمی به شیوه‌ای اکتشافی و مروری نسبت این مطالعات را با صلح مورد سنجش و ارزیابی قرار دهد که در نوع خود نوآورانه می‌نماید.

  • مجتبی مقصودی
۰۴
فروردين

مصالحه سیاسی و توسعه در ایران؛

بررسی چند گزاره ی نظری و انضمامی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

 

نویسنده

مجتبی مقصودی  

دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

 10.22034/IPSA.2022.4445.3861

 

چکیده:
پژوهش پیش رو ضمن تأکید بر توسعه به مثابه آرمانی ملی و فراگیر در سطح جهان، با طرح و تشریح نظریه‌ها و دیدگاه های معطوف به نسبت میان "مصالحه و مصالحه سیاسی" با "توسعه و توسعه ملی" به ویژه نظریاتی که مدعی اند توسعه در بستر صلح و جهان عاری از خشونت و جنگ محقق خواهد شد تلاش دارد نسبت میان مصالحه سیاسی و توسعه ملی در ایران را بازنمایی نموده، به ضرورت و بایسته های آن بپردازد.
در چارچوب ملاحظات نظری و رویکردی این اثر؛ جوامع و از جمله جامعه، نیروهای اجتماعی، نخبگان و نظام سیاسی در ایران برای رسیدن به توسعه ناچارند تا از میزان تعارضات و درگیری‌های درونی و بیرونی کاسته و توان و همت خود را در بستری مصالحه‌جویانه و آرامش طلبانه برای نیل به توسعه و پیشرفت تجمیع نمایند. بر اساس این الگو و در قالب روشی کیفی و گردآوری اسنادی- کتابخانه ای داده ها؛ مقاله به طرح 5 گزاره کلیدی که ناظر بر الزامات و بایسته های انضمامی و راهبردی برای دستیابی به مصالحه سیاسی و توسعه است می پردازد.
در وجوه ایجابی و سلبی؛ خروج از بدفهمی ها و کژفهمی ها نسبت به موضوع مصالحه، تبدیل گفتمان های سلبی به گفتمان های ایجابی و الگو بودگی، شناسایی حداکثری کنشگران، ظرفیت سازی برای توسعه نهادهای مدنی و آموزش شهروندی و گفتمان سازی درباره صلح، 5 گزاره ای است که نویسنده در این مقاله مورد دقت نظر قرار می دهد.

واژگان کلیدی: مصالحه، مصالحه سیاسی، صلح، توسعه، ایران

 

برای مطالعه متن کامل مقاله:

مقصودی, مجتبی. (1400). مصالحه سیاسی و توسعه در ایران؛ بررسی چند گزاره ی نظری و انضمامی. پژوهشنامه علوم سیاسی, 16(4), -. doi: 10.22034/ipsa.2022.4445.3861

  • مجتبی مقصودی
۰۴
فروردين

صلح ناپذیری در دانش سیاست و نهاد قدرت

نمره مردوی علوم سیاسی

مجتبی مقصودی

 

      در ترمینولوژی رشته های علوم اجتماعی بویژه جامعه شناسی و روانشناسی، اصطلاح جامعه پذیری یا  socialization  مفهومی کلیدی محسوب شده که در باره چیستی، ماهیت و کارکرد آن ادبیات نظری و تحقیقات کاربردی گسترده ای وجود دارد. موضوع مذکور در رشته علوم سیاسی، با ماهیت سیاسی با اصطلاح جامعه پذیری سیاسی Political socialization شاه کلید فهم و توضیح بسیاری از مباحث هست و در حال حاضر به موضوعی پرکاربرد در این رشته بدل گشته و عملا معیار سنجش پذیری برای درک تعلقات، باورها و ایستارهای سیاسی غالب در سطح جامعه است.

 نویسنده این یادداشت مدعی است نهاد قدرت و دانش سیاست در ایران پس از پیروزی انقلاب علیرغم مسئولیت اخلاقی، نهادی، حرفه ای و علمی بیش از آنکه مروج جامعه پذیری صلح در مناسبات انسانی، اجتماعی، محلی، منطقه ای و بین المللی و نیز در سطوح علمی و دانشگاهی باشند، متأثر از فضای سیاسی- ایدئولوژیک در ایران این دوران و نیز به دلیل بن مایه های ذهنی و پایگاه اجتماعی و فرهنگی رهبران نظام جدید خود یک طرف دعوا گردیده؛ بطوری که هم نهاد قدرت و جریانات سیاسی اصلی حاکم و هم نهاد رسمی دانش سیاست که از مجاری شورای انقلاب فرهنگی و وزارت علوم رسمیت می یابند، مروج جامعه پذیری ناصلح گردیده اند و بصور مختلف خشونت آشکار و نهانی را در روح و فکر جامعه ملی و جامعه علمی علوم سیاسی کشور وارد نموده اند که در طول چهار دهه اخیر کم بیش این مسیر پیگیری می شود. این نگرش در ادامه طرح بحث می نماید که بخش قابل توجهی از جامعه پذیری سیاسی پر اعوجاج را سیاستگذاران نظام با ریل گذاری های جهت دار بر روی وضعیت های ناصلح قرار داده اند که در طول این سال ها با هم افزایی های فراوان این جامعه پذیری ناصلح شرایط پایداری یافته و تثبیت شده است. به همین لحاظ خروج از این وضعیت نامساعد به وضعیت های صلح زمانبر و نیازمند سیاستگذاری های جدید در همه عرصه ها و از جمله در نظام آموزشی و رشته علوم سیاسی رسمی کشور است.

 در ادامه نویسنده این یادداشت بر این نکته تأکید دارد که علیرغم چهره ژانوسی سیاست یا دو چهرگی سیاست در وجه جنگ و صلح، دشمنی و دوستی، نابردباری و بردباری؛ از اولین روزهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بهمن 1357 تاکنون، صورتبندی سیاست، چه در وجه نظری و آموزشی به مثابه یک علم و چه در وجه انضمامی و کاربردی در عرصه سیاست ورزی همواره ترسیم گر، بازتاباننده، متولی و کارگزار ناصلح بوده است و از وجه دیگر این چهره ژانوسی یعنی صلح و مدارا و دوستی در دانش سیاست و نهاد قدرت کمتر نشانه ای وجود داشته است و معدود نشانه های کوچک صلح خواهی و مداراجویی نیز به تیر جفا و تهمت به زیر کشیده شده است و طراحان آن جاده صاف کن های خوش خیال ساده لوح و یا مغرضین در خدمت بیگانگان شناخته شدند.

جهت مطالعه متن کامل مقاله رجوع کنید به:

مجتبی مقصودی، نوروز 1401، صلح ناپذیری در دانش سیاست و نهاد قدرت(نمره مردودی علوم سیاسی)، سیاست نامه، سال ششم، شماره 21، صص 45-48.

  • مجتبی مقصودی
۰۸
اسفند

 

 

🔲شماره نوروزی سیاست‌نامه

 دایره‌المعارف علم سیاست در ایران

حامد زارع

       سیاست‌نامه ۲۱ با همه شماره‌های پیشین متفاوت است. مجله‌ای که به عنوان ویژه‌نامه نوروز ۱۴۰۱ فراهم کرده‌ایم، حاوی تاریخچه یک قرن علم سیاست در ایران است. سیاست‌نامه با همیاری استادان معاصر علوم سیاسی در این شماره دایره‌المعارف تاریخ معاصر علم سیاست در ایران را در سیصد و چهل صفحه تدوین و منتشر کرده است. این شماره ویژه حاوی چهار بخش ویژه است که هر کدام گوشه و گونه‌ای از تبارشناسی دانش سیاسی از سال ۱۳۰۰ تا ۱۴۰۰ خورشیدی را بر عهده دارد. تقریبا همه نامداران علم سیاست ایران در این مجله مطلب نگاشته‌اند و مهمتر از آن اینکه در نظرسنجی سیاست‌نامه در باب یک قرن علم سیاست در ایران مشارکت کرده و چهره‌های ممتاز صدسال علوم سیاسی ایران را انتخاب کرده و درباره آنها نوشته‌اند. اگر علاقمندید درباره نتایج نظرسنجی سیاست‌نامه و یا مفردات و محتوای چهار بخش این ویژه نامه را بدانید، لطفا ما را حمایت کنید. حمایت شما تنها راه بقای ماست.

لطفا شماره ۲۱ سیاست‌نامه را به مثابه دایره‌المعارف علوم سیاسی ایران پیش‌خرید کنید. برای پیش‌خرید نیز به صفحه گروه مطبوعاتی هم‌میهن مراجعه کنید و دایرکت دهید. همکاران من راهنمایی‌تان خواهند کرد.

آدرس صفحه هم‌میهن در اینستاگرام:

‏@hammmihangroup

 

  • مجتبی مقصودی
۱۹
بهمن

 

 

عنوان سخنرانی

ارزش های جهانی منطقه فرهنگی نوروز و رسالت دانشگاهیان در شکل دهی به گفتمان حوزه تمدنی نوروز

 

ارائه در پنجمین همایش سالانه و اولین همایش بین المللی انجمن علمی مطالعات صلح ایران با عنوان دانشگاهیان و صلح آفرینی در منطقه فرهنگی نوروز

20 بهمن 1400

مجتبی مقصودی

چکیده:

    نوروز به عنوان یکی از آیین های کهنسال بشری بسامد و جوهره ی معرفت شناسی، هستی شناسی و انسان شناسی متساهلانه و سازگاری است که ظرفیت دارد توسط نخبگان، اندیشمندان، روشنفکران و دانشگاهیان این حوزه تمدنی تبدیل به گفتمانی فراگیر جهانی گردد و در آشفته بازار جنگ و منازعه و ستیز در سطح جهان، به مثابه مکتب عشق(عشق به خود، همنوع و طبیعت) سبک زندگی و ایدئولوژی متفاوتی را فراسوی مرزهای دولت های ملی و جغرافیای سیاسی موجود رقم بزند و آرامش و کرامتی برآمده از نیازها و جوهره واقعی انسان ها را ایجاد نماید.

    علیرغم چنین ظرفیت های بی بدیلی، بخش هایی از حوزه تمدنی نوروز در حال حاضر درگیرافراط گرایی و افراط گرایان متعصب قومی، دینی- مذهبی، نژادی است که بنیان های زندگی مردم عادی را نشانه رفته اند و هر روز بر طبل جنگ و منازعه و خاص گرایی می کوبند. در چنین هنگامه ی پاردوکسیکالی چه باید کرد و مسئولیت جامعه دانشگاهی این منطقه فرهنگی به عنوان سرآمدان فکری و اندیشه ای چیست؟

   این مقاله با بهره گیری از روش کیفی و رهیافت سازه انگارانه، ضمن بررسی ظرفیت های فرهنگی- تمدنی این آیین کهنسال، رسالت دانشگاهیان در شکل دهی به گفتمان حوزه تمدنی نوروز را از طریق شناسایی و احصاء بایسته های استقرار آن مورد طرح قرار می دهد. از یافته های پژوهش که از جمله بایسته های خروج از شرایط نامناسب پیش رو و تسهیل و تثبیت ارزش ها و گفتمان نوروزی به مثابه ارزش های صلح پرور و گفتمان صلح ساز است می توان به "بازشناسی و باز توزیع ارزش ها، نمادها و سبک زندگی نوروزی"، "هژمونیک سازی ارزش های نوروزی" ، "تشکیل مجمع نخبگان و دانشگاهیان حوزه فرهنگی نوروز"، راه اندازی "فدراسیون دانشجویی منطقه فرهنگی نوروز"، اهداء "جایزه نوروز" و دهها مورد در این خصوص اشاره نمود.

 

کلید واژه ها: نوروز، دانشگاهیان، گفتمان سازی، حوزه فرهنگی- تمدنی نوروز، سازه انگاری

 

 

  • مجتبی مقصودی
۱۲
آذر

 

چالش های پیش روی دستاوردهای زنان در افغانستان

با بقدرت رسیدن مجدد طالبان

مجتبی مقصودی

 

سخنرانی ارائه شده در

 سمپوزیوم ملی زنان؛ امیدها، فرصت ها و چالش های پیش رو در دهه جدید

29 شهریور 1400

 

   یکی از سوال های مهمی که این روزها ذهن فعالان سیاسی، جامعه زنان، ناظرین و پژوهشگران داخلی و خارجی مسائل افغانستان را به خود مشغول داشته است این است که دستاوردهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، بهداشتی- درمانی و مدنی دو دهه ای زنان افغانستان که گام به گام پس از سقوط امارت اسلامی افغانستان بین سال های 2001 تا 2021 بدست آمده بود با روی کار آمدن مجدد طالبان به قدرت چه خواهد شد و چه بر سر آنها خواهد آمد؟

دستاوردهایی که کم نبوده اند و جامعه بشدت سنتی افغانستان را تحت تأثیر قرار داده بود. در "حوزه سیاسی" زنان با احراز پست وزیر، معاون وزیر، سفیر، نمایندگی مجلس و نمایندگی شوراهای ولایتی و ولسوالی ها؛ در "حوزه بهداشت و درمان" افزایش دسترسی زنان و دختران افغانستانی به آموزش و بهداشت، کاهش مرگ و میر و عوارض ناشی از زایمان، افزایش سهم زنان در کادر درمان و بهداشت و در مسئولیت های پرستاری، پزشکی و زایمان؛ در حوزه اجتماعی و فرهنگی کاهش شکاف حضور دختران و پسران در مدارس با حضور 5/3 میلیون دانش آموز دختر، 70000 معلم زن، افزایش نرخ باسوادی، افزایش مشارکت زنان در کادرهای قضایی، اداری، دانشگاهی و پلیس و بهره مندی قانونی از عدالت جنسیتی و تساوی در دسترسی به محاکم و تصویب قانون منع خشونت علیه زنان.

علیرغم اشکالات وارد بر سیاستگذاری های حوزه زنان در افغانستان در دو دهه اخیر، از نظر اکثر ناظران سیاسی و اجتماعی این مقطع زمانی را می توان "دوران طلایی" حضور و مشارکت زنان در حیات سیاسی- اجتماعی و فرهنگی کشور قلمداد کرد که با بقدرت رسیدن طالبان این دوره طلایی به موزه ها سپرده خواهد و در بهترین حالت برخی از منافذ محدود برای حضور حداقلی زنان در عرصه های سیاسی-اجتماعی باز خواهد بود.

علیرغم علاقمندی نگارنده به ارزیابی خوشبینانه از عملکردهای آتی طالبان در ارتباط با زنان؛ این خوشبینی جز آرزوی روشنفکرانه، خیال بافانه و دور از واقعیت های موجود جامعه افغانستان نخواهد بود؛ چرا که از منظر تبارشناسی، معرفت شناسی، هستی شناسی، طالبان نه می خواهند و نه نمی توانند همگام با آمال و آرزوی های جامعه زنان افغانستان هماهنگ شوند و در بهترین حالت دستاوردها و تکاپو های زنان سیر نزولی خواهد داشت.

پژوهش پیش رو با بهره گیری از روش کیفی از طریق مصاحبه عمیق با تعدادی از صاحبنظران افغانستانی و ایرانی که از درون کشور افغانستان و یا از نزدیک مسائل این کشور را رصد و پیگیری می نمایند و در تعامل نزدیک با مردم این کشور هستند تلاش خواهد کرد به فهم مناسب از وضعیت حال حاضر و چالش های پیش روی دستاوردهای زنان در جامعه افغانستان بپردازد.

 

کلید واژه ها: زنان، افغانستان، طالبان، امارت اسلامی افغانستان، مشارکت زنان

 

  • مجتبی مقصودی
۲۶
آبان

انجمن علوم سیاسی ایران با همکاری خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار می کند:

 

نشست نقد و بررسی کتاب

ایرانِ به سوی جمهوری اسلامی

 

با حضور:

دکتر مجتبی مقصودی

دکتر سیدعبدالامیر نبوی

و دکتر حامد طاهری کیا (نویسنده کتاب)

 

زمان:

سه شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰ ساعت ۱۶ الی ۱۸

 

لینک برگزاری نشست:

https://www.skyroom.online/ch/hossein5092811/ipsa

 

  • مجتبی مقصودی