دکتر مجتبی مقصودی

دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی


دانشیار رشته علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
فصلنامة مطالعات ملی؛ 41، سال یازدهم، شمارة 1، 1389، ص 188 - 179نویسندگان: ایان بیدل و ونسا نایتزمعرفی و نقد: مجتبی مقصودی و شقایق حیدریمقدمه   دگرگونی‌های گسترده در روند موسیقی‌شناسی در دو دهة آخر قرن بیستم، ضرورت تازه‌ای برای مطالعة موسیقی عامه و توده‌ای به‌وجود آورده است. به‌طورکلی، غلبة دیدگاه نسبی‌گرا و منعطف بر الگوی جهانی و سنتی، از رخدادهای مهم ناشی از نوگرایی  می‌باشد.وقوع دو تحول برجسته، یعنی دگرگونی آواها و فروپاشی آنها خود ناشی از حضور، تعامل و مبارزه در بستر واقعیت‌های فرهنگی ـ هویتی و نیز مخاطبان و جایگاه موضوع است. این عوامل، در کنار یکدیگر به تدریج موقعیت ترانه‌ها و آهنگ‌سازان سنتی را دگرگون نموده و آنها را به سوی تولید و عرضة موسیقی‌هایی متفاوت‌تر سوق داده‌اند. علاوه بر آن تغییرات نو، موجب ظهور مخاطبان جدید، انواع نوین و سبک‌های متفاوت موسیقی عبور از انواع موسیقی سنتی ترکیب کردن چندین نوع موسیقی و به‌وجود آوردن نسل‌های جدید آن گشته است. گونه‌های موسیقی جدید، با ورود و طرح مباحث تازه، فضای لازم برای نقد علمی وعملی موسیقی، تولید آزادانة آن و بیان عقاید فردی و جمعی دربارة این هنر را فراهم آورده است. معرفی و نقد کتاب:موسیقی، هویت ملی و سیاست مکانی بین جهان و منطقه*مقدمه   دگرگونی‌های گسترده در روند موسیقی‌شناسی در دو دهة آخر قرن بیستم، ضرورت تازه‌ای برای مطالعة موسیقی عامه و توده‌ای به‌وجود آورده است. به‌طورکلی، غلبة دیدگاه نسبی‌گرا و منعطف بر الگوی جهانی و سنتی، از رخدادهای مهم ناشی از نوگرایی  می‌باشد.وقوع دو تحول برجسته، یعنی دگرگونی آواها و فروپاشی آنها خود ناشی از حضور، تعامل و مبارزه در بستر واقعیت‌های فرهنگی ـ هویتی و نیز مخاطبان و جایگاه موضوع است. این عوامل، در کنار یکدیگر به تدریج موقعیت ترانه‌ها و آهنگ‌سازان سنتی را دگرگون نموده و آنها را به سوی تولید و عرضة موسیقی‌هایی متفاوت‌تر سوق داده‌اند. علاوه بر آن تغییرات نو، موجب ظهور مخاطبان جدید، انواع نوین و سبک‌های متفاوت موسیقی عبور از انواع موسیقی سنتی ترکیب کردن چندین نوع موسیقی و به‌وجود آوردن نسل‌های جدید آن گشته است. گونه‌های موسیقی جدید، با ورود و طرح مباحث تازه، فضای لازم برای نقد علمی وعملی موسیقی، تولید آزادانة آن و بیان عقاید فردی و جمعی دربارة این هنر را فراهم آورده است.یکی از انواع موسیقی دگرگون شده و تأثیرگذار در سال‌های اخیر، موسیقی عامه می‌باشد. هم‌اکنون موسیقی‌شناسی عامه، عرصه‌ای هیجان‌انگیز و مهم است و به‌تدریج تبدیل به علم شده است. در کتاب مورد بحث ما نیز مسأله اصلی این است که چگونه هویت‌های ملی با استفاده از موسیقی عامه دوباره شکل می‌گیرند و بیان هویتی می‌یابند.موسیقی عامه در مدتی طولانی، وسیله‌ای مناسب برای ابراز نارضایتی‌ها، دگراندیشی‌های سیاسی ـ اجتماعی و آرزوهای نهفتة افراد دارای هویت حاشیه‌ای بود و امروز به عرصة رسمی هویت‌سازی‌ ملی در بستر جغرافیای بومی بدل گشته است.در این مختصر، یکی از کتاب‌های جدید در حوزة هویت ملی و موسیقی با عنوان «موسیقی، هویت ملی و سیاست مکانی بین جهان و منطقه» را بررسی و نقد نموده‌ایم. این اثر را ایان بیدل  و ونسا نایتز٢ تنظیم و تدوین نموده‌اند(١) و انتشارات اشگیت٣ به سال 2007.م در کشور انگلستان و در 268 صفحه به چاپ رسانیده است(٢). موضوع‌های بحث شده در این کتاب عبارتند از: موسیقی عامه و جنبه‌های اجتماعی و سیاسی آن، تاریخ و نقد موسیقی عامه و موسیقی ملی، ملی‌گرایی در موسیقی، فرهنگ عامه، و موسیقی و جهانی شدن.معرفی کتابموسیقی عامه در دهه‌های اخیر، فضایی مناسب را به‌وجود آورده تا احساسات و ویژگی‌های ملی‌گرایانه، در چهارچوب مکانی و جغرافیای سیاسی ـ فرهنگی نقد و بازبینی قرار گردد و به جای فرهنگ بومی ـ محلی، در فضای جهانی مورد توجه قرا گیرد. موضوع مهمی که نویسندگان این کتاب بدان پرداخته‌اند، بررسی رابطة بین فرهنگ، هویت و موسیقی می باشد. آنان گوناگونی و فزونی موسیقی را از دیدگاه چندگانگی فرهنگی و هویتی ملاحظه نموده و بر این نکته تأکید کرده‌اند که چگونه موسیقی، بر هویت ملی و در کنار آن، انواع دیگری از هویت‌ها را علاوه پدید می‌آورد.فرآیند یکسان‌سازی جهانی به مثابة یکی از پیامدهای جهانی‌شدن، بحران گذار را برای هویت‌های فرهنگی ـ ملی رقم می‌زند و موجب تحول این‌گونه هویت‌ها می‌گردد. مفاهیم یاد شده، در این کتاب با ارجاع به مفهوم اعتبار و اصالت موسیقی قابل درک خواند بود، هرچند ممکن است این موضوع به گفتمان‌های گسترده‌تری در قدرت، اقتصاد سیاسی و ساختارهای اجتماعی مربوط باشد.علاقه به تعامل پویا و گسترش فرهنگ عامه، یکی از نتایج ظاهر شدن و موضوعیت یافتن دوبارة مفاهیمی چون ملیت‌گرایی، دولت ـ ملت، روایت‌ها و اسطوره‌سازی‌های ملی، و دیگر و نمودهای جهان‌بینی ملیت‌گرا می‌باشد. هر چند، با گسترش فرایند جهانی‌شدن این مفاهیم سنتی و برجای مانده از دوره نوگرایی به حاشیه رانده می‌شد؛ جهانی‌شدن به خودی خود منجر به پدید آمدن دوباره‌سازی سرزمینی، فرامهاجرت و مباحث چندگانگی فرهنگی گشت. با وجود این و برخلاف اظهارات زودهنگام دربارة از بین رفتن مفهوم ملت، به نظر می‌رسد این مفهوم نه تنها اهمیت خود را حفظ نموده؛ بلکه اعتبار و کارویژه‌های چندگانه‌ای نیز یافته است و به این موضوع می‌پردازد که زمینه‌های فرهنگی چگونه در ساختن هویت‌های فردی و جمعی نقش دارند.عنوان مقدمة کتاب خود را بحث با «موسیقی‌های عامة ملی: بین و آن سوی منطقه و جهان» است و ایان بیدل و ونسا نایتز، ویراستاران اثر آن را به رشته تحریر کشیده‌اند. در این دیباچه آمده است که بیشتر نویسندگان کتاب به سال 2000 در سخنرانی‌ای در دانشگاه نیوکاسل با عنوان «موسیقی عامه و هویت‌های ملی» شرکت نمودند. محققان زیادی از سراسر دنیا در این جلسه گرد هم آمدند تا موسیقی‌های عامة جهانی را از دیدگاه‌های اجتماعی، سیاسی و موسیقیایی‌شان بررسی کنند و مهم‌تر از همه راه‌هایی برای نظریه‌پردازی کردن دربارة مفاهیم پویای ملیت، ملیت‌گرایی و دولت ـ ملت، در چهارچوبی انتقادی و با استفاده از موسیقی عامه بیابند. پدیدة موسیقی جهانی، داستانی ساده اما پرطنین و رساست و با جهانی مرتبط می‌باشد که در آن، اندیشه‌ها، فرهنگ‌ها و احساس‌های معطوف به هویت به‌طور تنگاتنگی درهم آمیخته‌اند. در این حوزه، مطالعه‌های موسیقی گرایش زیادی به فراملیتی بودن و تغییر مفهوم ملت، در بستر رابطة موسیقی عامه و مکان‌ها نشان داده می‌شود.کتاب مورد بحث ما دارای دو بخش و نه فصل می‌باشد؛ بخش اول با عنوان «موقعیت‌ها» از دو فصل و بخش دوم با نام «مکان‌ها» از هفت فصل تشکیل شده است.فصل اول کتاب، «تحولات هویت ملی و موسیقی: موضوعات مربوط به اعتبار در صحنه جهانی» نام دارد و جان آفلین  آن را نگاشته است (٣). در این فصل، افلین بدین نکتة مهم پرداخته که هویت ملی تأثیر زیادی بر چگونگی پدید آوردن آثار موسیقی و گرایش مخاطبان به انواع موسیقی می‌گذارد. ساختار و کارکردهای هویت‌های ملی به‌طور اجتناب‌ناپذیری در زمینه‌ها و بسترهای تاریخی، جهانی و منطقه‌ای ملاحظه می‌شوند و این موضوع سبب شده که رابطة بین هویت ملی و موسیقی در گذر زمان، در سیلان باشد. این فصل، نشان می‌دهد که رابطة بین هویت ملی و موسیقی، از طریق فرآیندهای انتقالی اعتبار و اصالت حفظ شده است. موسیقی به دو شیوة واقعی و نمادین، سبب ساختن و دوباره‌سازی هویت‌ها می‌گردد. دولت ـ ملت‌ها این شاخه از هنر را به‌عنوان یک نماد فرهنگی و یا محصول ملی ارتقا می‌‌دهند و بازارهای جهانی، در صورت اعتبار این موسیقی‌ها، آنها را جذب می‌کنند (صص 38-19 کتاب).فصل دوم، «موسیقی جهانی از کجا آمده است؟ جهانی شدن، موسیقی پاپ آفریقایی و سؤال هویت فرهنگی» نام دارد و «دیوید مورفی»  آن را تدوین و تالیف نموده (٤). در این فصل، نویسنده به این موضوع مهم پرداخته که رشد و گسترش جهانی موسیقی از اواخر دهة 1980 منجر به مهاجرت بسیاری از موسیقی‌دانان آفریقایی به پاریس و لندن شده. و این موضوع نشانگر شکل‌گیری و گسترش موسیقی پاپ آفریقایی در غرب می‌باشد. پاداش‌های مالی و موفقیت‌های هنری در بازارهای هنری ـ اقتصادی غرب، آشکارا موسیقی‌دانان آفریقایی را جذب نموده‌اند و این امر، موجب شده که شکل و محتوای انواع خاص و سنتی موسیقی آفریقایی دگرگون شود، نوآوری در آن کمتر باشد و بیشتر ساده، زیبا و عوام‌پسند عرضه گردد. این‌گونه موسیقی، طرفدارانی به‌صورت جهانی دارد و باعث به‌وجود آمدن چندفرهنگ‌گرایی گشته است(صص 61-39 کتاب).بخش دوم کتاب «موسیقی، هویت ملی و سیاست مکانی»، «مکان‌ها» نام دارد، شامل هفت فصل می‌باشد و به عبارتی مجموعه مقالاتی است که از فصل سوم آغاز می‌شود و تا فصل نهم ادامه می‌یابد.«خطر موسیقی: مهاجرت، معصیت و تغییر مکان در موسیقی رای اسپانیایی/ مراکشی»  عنوان فصل سوم کتاب است که پرواتی نایر٣ آن را نوشته است (٥). در این فصل از خطرهای موسیقی سخن گفته شده است؛ بدین شرح که ممکن است موسیقی موجب مهاجرت، وقوع جرم و تغییر مکان گردد. کلمة رای در کشور الجزایر و به زبان عربی به معنی «عقیده» می‌باشد. موسیقی رای، مخالفت و نارضایتی عامه با وضع موجود را بیان می‌نماید. در سال‌های اخیر، این قسم موسیقی در میان مهاجران مراکشی که در اسپانیا زندگی می‌کنند، گسترش یافته است. موسیقی رای که تولیدش نتیجة مهاجرت بوده، در شکل‌گیری هویت‌های جدید آفریقای شمالی، نقشی تعیین‌کننده و تأثیرگذار ایفا نموده است (صص 79-65 کتاب).بخش چهارم کتاب، «بندا، یک صدای جدید از باسک لس‌آنجلس: تولید فرامهاجرتی و فرافرهنگی» نام دارد و هلنا سیمونت آن را نگاشته است (٦). از آن‌جا که موسیقی نقش عمده‌ای در تغییر جوامع دارد، موسیقی بندا  اطلاعات محسوس و ملموسی برای فهم جامعه‌های در حال گذار، عرضه می‌کند. این گرگونی‌ها در صورت دقت فراوان، قبل از اینکه به چشم آید، قابل شنیدن است (صص 92-81 کتاب).بخش پنجم، «موسیقی رپ در حاشیه‌ها: سازه‌های موسیقیایی هویت‌ها در فرانسة معاصر» نام دارد و برایان جورج  آن را نوشته است(٧). موسیقی رپ به‌عنوان یکی از اشکال نسبتاً جدید فرهنگی‌، در سال‌های اخیر نقش مهمی در پدید آمدن برخی کشمکش‌ها بر سر سنت دارد. این زمینه در هویت‌های مختلف در کشور فرانسه نیز وجود دارد و هویت‌های جدیدی را به‌ویژه در شهرهای عمده و چندقومی این سرزمین، پدید آورده است. شاید مسأله‌ای که کمتر بدان توجه شده، روش موسیقی رپ در مبارزات سیاسی ـ اجتماعی باشد که توانسته بحران عمیقی را در هویت فرانسوی ایجاد نمایند (صص 113-93 کتاب).عنوان بخش ششم، «پژوهشی در زمینة وحدت ملی در ترانة عامة اویغور می‌باشد و جوآن ان. اسمیت3 آن را به رشتة تحریر کشیده است (٨). قوم اویغور، در شمال غربی چین ساکن‌اند و در موسیقی شهرت فراوانی دارند. ترانه‌های محلی سنتی این قوم از جمله «مرغ‌های نازا، سگ‌های ولگرد و دزدها» که در این فصل بدانها اشاره شده، دربردارندة پیام‌های اجتماعی ـ سیاسی و فرهنگی‌اند و در شکل‌گیری اتحاد ملی اویغور، نقش عمده‌ای دارند (صص 141-115 کتاب).فصل هفتم کتاب، «خواننده و نقاب: آواهای برزیل در آهنگ جزیرة مادیرا آنتونیو نوبرگا» نام دارد و رابین وارنر4 و رجینا ناسکیمنتو5 آن را نوشته‌اند (٩). نویسندگان این فصل از کتاب با تمرکز بر آواها و نواهای این کشور آمریکای لاتین، در آغاز مقالة خود می‌نویسند که برای برزیلی‌ها پاسخ دادن به سؤالات «من کیستم و ما کیستیم» آسان نیست. هویت ملی مردم برزیل در طول تاریخ، تحت تأثیر تنوع بستر فرهنگی ـ قومی و مهاجرت‌های بین قاره‌ای قرار گرفته و این موضوع، سبب شکل‌گیری هویت‌های متعدد و گونه‌گونی در برزیل شده است؛ موسیقی نیز در شکل‌گیری این هویت‌ها نقش عمده‌ای داشته و در این مقاله یکی از آهنگ‌های آنتونیو نوبرگا6 و تأثیر آن بر جامعة چندهویتی برزیل بررسی شده (صص 159-143 کتاب).«موسیقی عامه، سنت و ناسیونالیسم صرب» عنوان فصل هشتم کتاب پیش‌‌‌روی ماست که رابرت هودسون  آن را تدوین نموده است (١٠). هرچند رابطة تنگاتنگ فرهنگ و سیاست بدیهی می‌نماید، در صربستان عرصة سیاست بسیار پرتنش است. مسألة سیاست در میان صرب‌ها به شدت تحت تأثیر موسیقی سنتی ـ قومی می‌باشد و از اواخر دهة 1980 هر رهبر، برنامه و نزاع سیاسی در میان صرب‌ها، با زمینه‌ها و پس‌زمینه‌های موسیقی فرهنگ عامه ارتباط پیدا می‌کند و انگیزه‌های ملیت‌گرایی نیز آشکارا در این گونه موسیقی، مشهود می‌باشد (صص 178-161 کتاب).فصل آخر کتاب، «نروژی‌ها: دوباره‌سازی دولت ـ ملت در اروپا از طریق ثبات و یکسان‌سازی در باشگاه موسیقی نروژی» نام دارد که استن هاوکینز2 آن را نوشته است (١١). هاوکینز معتقد است که موسیقی به انسان، احساس هویت و توجه به ملی‌گرایی می‌بخشد و مهم‌ترین نماد این هویت‌خواهی را می‌توان در موسیقی مشاهده نمود. رابطة موسیقی و احساس هویت، بسیار پیچیده است و اوضاع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی بر آن مؤثر واقع می‌گردد؛ مثلاً در نروژ، موسیقی نقش مهمی در پدید آوردن احساس اروپایی‌گرایی داشته است (صص 189-179 کتاب).در نهایت سخن پایانی کتاب، مقاله‌ای به قلم ریچارد میدلتون3 است (١٢).به طور کلی، هر کدام از نویسندگان کتاب، موضوعی خاص و متمایز را بررسی و مطالعه نموده‌اند و برای تبیین حوزة مطالعاتی خود از الگوهای متفاوت گفتمان موسیقی استفاده نموده‌اند، گفتمان‌های موجود را نقد کرده‌اند و یا به گفتمان‌های نادیده گرفته شده در زمینة هویت ملی و رابطة آن با موسیقی پرداخته‌اند. این مطالعه‌ها بحث‌هایی در زمینة موسیقی‌های ایرلندی، رابطة بین پاپ آفریقایی و موسیقی جهانی، باشگاه موسیقی نروژی، احیای موسیقی سنتی در میان صرب‌ها، مقاومت در برابر یکسان‌سازی فرهنگی در برزیل، موسیقی معاصر اویغور چین، رابطه بین موسیقی رپ و هویت در جامعة فرانسه، موسیقی بندا از حاشیة لس‌آنجلس، و موسیقی رای اسپانیایی/ مراکشی را مطرح می‌کند. و در جستجوی هویت‌هایی است که برای فعال کردن، تقویت و برتری خود می‌کوشند. به‌طور کلی، موضوع اصلی این کتاب، نگاهی دوجانبه و دگراندیشانه به هویت ملی و رویکردهای موسیقی می‌باشد.نقد کتاباین کتاب در نوع خود، اثر مناسبی در حوزة موسیقی و هویت ملی محسوب می‌گردد و مباحثی که بدان پرداخته شده تازه‌اند و در دنیای امروز اهمیتی دوچندان یافته‌اند. نویسندگان اثر مورد بحث، مجموعه‌ای از رویکردها و رهیافت‌های بین رشته‌ای ازجمله؛ مطالعات فرهنگی، موسیقی‌شناسی جدید، موسیقی‌شناسی قومی و مطالعات انسان‌شناسی را تجربه و بررسی نموده‌اند و جمع‌بندی یافته‌های آنها به درستی پیچیدگی‌های ملت و ملیت را به‌عنوان یک فضای آستانه‌ای یا میانی نشان می‌دهد که در آن منطقه و جهان، همدیگر را همپوشانی می‌کنند.ازجمله انتقادهای وارد بر این کتاب، نبودن مباحث نظری منسجم در آن است. اگرچه، در پایان اثر و در آخرین فصل از کتاب از نظریه‌های بوردیو، گرامشی، گافمن، هابرماس، گادامر، هومی بهابها ، ژاک لاکان و اسلاوی ژیژک٢ استفاده شده، در ساختار اصلی و در آغاز هر فصل و به‌ویژه در فصل اول کتاب، نظریه‌پردازی منسجم ومدونی که راهنمای نویسندگان و تعیین‌کنندة خط‌مشی و جهت‌گیری نظری کتاب باشد، دیده نمی‌شود. بندیکت اندرسون مباحث جدیدی را در این زمینه حول محور «جامعه تصوری» مطرح کرده است. وی این جامعه را شاهدی برای وجود رابطة نزدیک و در عین حال پرتنش بین شناخت شناسی اندیشة سیاسی می‌داند که بر دولت ـ ملت تمرکز می‌نماید؛ و یک جامعة سیاسی فرضی و جدایی‌ناپذیر از آن، که به‌صورت اشکال اسطوره‌ای و تصوری در ملت‌ها، مشاهده می‌شود. از نظر او می‌توان حد واسطی برای این دو رویکرد قائل شد که عبارت است از ترسیم دوبارة ملت به‌‌عنوان یک واسط سیاسی. علاوه بر آن، جامعه‌شناسانی مانند جورج هربرت مید، هربرت بلومر و برایان فی نیز نظریه‌های مختلفی در زمینة فرهنگ و هویت عرضه کرده‌اند که می‌تواند به غنای بحث یاری رساند. آنها معتقدند که موسیقی عامه، محصولی فرهنگی و همواره درحال عبور از مرزها می‌باشد و یک فضای فرهنگی ـ مکانی را ترسیم می‌کند. روشن است که موسیقی‌های عامه می‌توانند به طور مولد، فضایی را برای نمود یافتن ملیت و ملی‌گرایی فراهم آورند؛ فضایی که جهان‌بینی‌های ملی‌گرایی، خود را در آن تعریف می‌کنند و هم‌چنین منطقة نمادینی که برحسب نیازها و درخواست‌های سیاسی ـ محلی عمل می‌کند. این ناحیه، سیال و باز است و به طور مداوم، در معرض رویارویی با واقعیت دولت ـ ملت‌ها و هم‌چنین الهام‌های واقعی ملی و ملی‌گرایی، در حال تولید و بازتولید می‌باشد. فضای ایجاد شده، در مقابل فشارهای مختلف به‌ویژه فشارهای وارد شده از جانب روند جهانی شدن، مقاوم است، از اسطوره‌ها و تخیل‌ها الهام می‌گیرد و به نیاکان مربوط است.ازجمله نکات قابل طرح در این کتاب، آن است که فصل‌ها در برخی موارد از انسجام لازم برخوردار نیستند. غیر از فصل‌های سوم و نهم، دیگر فصل‌ها دارای مقدمه و مؤخره‌اند. منطقی می‌نمود اگر برای یکدستی کار، این دو فصل نیز مقدمه و نتیجه‌گیری داشتند. نکتة دیگر آن است که بین تعداد صفحات مقاله‌ها و کیفیت مطالب آنها تناسبی وجود ندارد؛ به‌عنوان مثال مقالة نهم کتاب، ده صفحه و مقالة دوم 25صفحه می‌باشد؛ هم‌چنین به دلیل متعدد بودن موضوع‌های مقاله‌ها و بررسی انواع مختلف موسیقی در کشورهایی با فرهنگ‌ها و پیشینه‌های متفاوت، کار از یکدستی مناسبی برخوردار نیست و شیوة نگارش نویسندگان نیز با هم فرق دارد. پذیرفتنی است که هدف نویسنده کتاب، بررسی تأثیرگذاری موسیقی بر هویت ملی و سیاست مکانی است و به همین دلیل ناحیه‌های مختلفی انتخاب شده‌اند؛ اما، بهتر بود که شیوة نگارش و ادبیات اثر و نویسندگان آن یکدست‌تر می‌شد و ویراستاری جدی‌تری از آن صورت می‌پذیرفت.از دیگر انتقادها بر این کتاب، آن است که نظم، دلیل منطقی و توجیه مناسبی برای انتخاب منطقه‌ها و کشورهای بررسی شده در مقاله‌ها وجود ندارد؛ به همین دلیل بین موضوع‌های مقاله‌ها نوعی از هم گسیختگی وجود دارد و درک موضوع هر مقاله، نیاز به تخصص مربوط به آن ناحیه دارد؛ هم‌چنین، به نظر می‌رسد برخی مناطق مانند خاورمیانه و جنوب آسیا نادیده گرفته شده‌اند. این مناطق به دلیل داشتن پیشینة تاریخی طولانی، حکومت امپراطوری‌های بزرگ بر آن در گذشته، و رواج فرهنگ‌های متعدد در آنها موضوع مناسبی برای بررسی نقش موسیقی در هویت ملی‌اند؛ علاوه بر آن، برخی کشورها چون کانادا، استرالیا، سوئد، مالزی و... مهاجرپذیرند و می‌توان نقش موسیقی در مباحث فرافرهنگی و فرامهاجرتی را در این کشورها بررسی نمود.درواقع، نبودن بررسی روشمند و منطقه‌ای دربارة وضع موسیقی منطقه‌ها و کشورهای گوناگون جهان باعث گردیده خاورمیانه به‌عنوان منطقه‌ای بسیار مهم با موسیقی‌ای غنی در کشورهایی چون ایران و حوزه تمدنی آن، مصر، لبنان، ترکیه و حتی آسیای مرکزی و قفقاز، جمهوری آذربایجان، ارمنستان و یا در کشورهایی نظیر کره و ژاپن، از دایرة این بررسی‌ها خارج بماند و با وجود محتوا و مضمون ارزشمند، به لحاظ ساختار و روش، دارای خلاء‌ها و کاستی‌های جدی باشد.در پایان، ضمن توصیه به مطالعة کتاب «موسیقی، هویت ملی و سیاست مکانی» و پیشنهاد ترجمه کردن آن به زبان فارسی؛ متذکر می‌شود که با توجه به جای خالی پژوهش‌هایی از این دست در ایران، این کتاب منبع ارزشمند و قابل استنادی در مطالعه تطبیقی برای پژوهش دربارة موسیقی و هویت ملی ایران قلمداد می‌گردد.یادداشت‌ها1- ایان بیدل، کارشناس ارشد و رئیس مرکز بین‌المللی مطالعات موسیقی دانشگاه نیوکاسل و مدیر مرکز آموزش عالی موسیقی این شهر است و ونسا نایتز متخصص در مطالعات اسپانیا و زبان‌های پیشرفته در دانشگاه نیوکاسل می‌باشد. وی آثار فراوانی در زمینة موسیقی امریکای لاتین، رسانه‌ها و تجدد، و تصاویر عجیب اسپانیایی به رشتة تحریر درآورده است. ونسانا نایتز در مارس 2007 درگذشت.2- انتشارات اشگیت به طور تخصصی در زمینة انتشار آثار موسیقی محلی و عامه، و حوزه‌های نزدیک به آن فعالیت می‌کند.3- افلین، کارشناس موسیقی در دانشگاه لیمریک ایرلند است. وی هم‌چنین اندیشه‌های مهمی را در آموزش موسیقی در این دانشگاه رواج می‌دهد. علائق تحقیقاتی وی معطوف به جامعه‌شناسی موسیقی، موسیقی عامة ایرلندی و نظریه و عمل آموزش موسیقی می‌باشد.4- مورفی کارشناس ارشد دانشگاه استرلینگ فرانسه است و آثار زیادی در زمینة ادبیات جنوب صحرای بزرگ آفریقا و سینما در فرانسه منتشر کرده است. علاقة تحقیقاتی وی معطوف به فرهنگ، پیشرفته سنگال می‌باشد.5- پرواتی نایر متخصص مطالعات فرهنگ اسپانیایی در دانشگاه کویین مری لندن است و تحقیقات وی در حوزة جایگاه قومیت و مهاجرت در هنر موسیقی، فیلم و عکس می‌باشد.6- هلنا سیمونت درجة دکتری خود را در موسیقی شناسی قومی از دانشگاه کالیفرنیا اخذ کرده است. وی اخیراً در دانشگاه وندربیلت تدریس می‌کند و تحقیقات گسترده‌‌ای را در زمینة موسیقی عامه مکزیکی و گسترش جهانی آن انجام داده است.7- برایان جورج مشاور زبان‌های پیشرفتة خارجی و فهم بین‌المللی در مدارس ولز جنوبی است و مقاله‌های زیادی در زمینة تئاتر معاصر فرانسه و موسیقی عامه نگاشته است.8- اسمیت تحقیقاتی را در چین انجام داده و عضو گروه تحقیقاتی موسیقی عامه در دانشگاه نیوکاسل است. علاقة تحقیقاتی وی در شکل‌گیری و تغییر شکل هویت های قومی، ملی و چندفرهنگی در میان اویغورهای ساکن در شمال غربی چین می‌باشد. وی نشان می دهد که این هویت‌‌ها معطوف به موسیقی و فرهنگ عامه چه نمودی دارند.9- رجینا ناسکیمنتو دستیار تحقیق در بخش روابط بین‌الملل دانشگاه سائوپائولو است. وی در زمینة نئورئالیسم در برزیل معاصر، افریقا و پرتغال تحقیق می‌کنند. رابین وارنر در بخش مطالعات اسپانیایی دانشگاه شفیلد تحقیقاتی را انجام می‌دهد؛ و مقاله‌هایی را در زمینة میزان گوناگونی زبان‌شناسی اسپانیایی و پرتغالی و موضوع‌های اجتماعی ـ فرهنگی و ترانه‌های عامه نگاشته است.10- رابرت هودسون متخصص تاریخ معاصر اروپا و سیاست فرهنگی در دانشگاه دربی انگلستان می‌باشد. وی تحقیقاتی را در یوگسلاوی در این زمینه انجام داده است.11- استن هاوکینز استاد موسیقی‌شناسی در دانشگاه اسلو نروژ است و تخصص وی بیشتر در زمینة موسیقی پاپ می‌باشد.12- ریچارد میدلتون استاد بازنشستة موسیقی از دانشگاه نیوکاسل و به‌نوعی هدایت‌کنندة بخش مطالعات موسیقی عامة این دانشگاه است.
  • مجتبی مقصودی

جهانی شدن

موسیقی

هویت ملی